دیکشنری
داستان آبیدیک
high watermark
ha͡i wɔtəɹmɑɹk
فارسی
1
عمومی
::
بالاترین نشان اب، نشان بلندترین ترازاب
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HIGH THROUGHPUT SCREENING
HIGH TIDE
HIGH TIME
HIGH TONED
HIGH TREASON
HIGH UP IN THE AIR
HIGH UP IN THE SKY
HIGH VELOCITY DROP
HIGH VELOCITY IMPACT
HIGH VOLATILITY COMMERCIAL REAL ESTATE (HVCRE)
HIGH VOLTAGE
HIGH VOLTAGE CABLE
HIGH VOLUME SAMPLER
HIGH WATER
HIGH WATER MARK
HIGH WATERMARK
HIGH WIRE ACT
HIGH WROUGHT
HIGH YIELD CORPORATE BOND
HIGHBALL
HIGHBINDER
HIGHBORN
HIGHBOY
HIGHBRED
HIGHBROW
HIGHER ALCOHOLS
HIGHER EDUCATION
HIGHER EDUCATION QUALIFICATIONS
HIGHER EDUCATION QUALITY BOARD
HIGHER EDUCATION STATISTICS AGENCY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید